ولایت

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

چگونه مي توان از عاشورا درس ولايت پذيري گرفت؟

18 آبان 1393 توسط علي‌اوغلي

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الآْخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً»؛ نساء (4)، آيه 59.
«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر (-(اوصياى پيامبر)-) را! و هرگاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است».
مقدمه
عبد صالح ؛ «…السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ
صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ …»، (تهذيب الأحكام، ج 6، ص 65).

و مطيع در ولايت
همه ما به نوعى با مفهوم ولايت آشنا هستيم، نورى كه از مبدأ زلال هستى شروع شده و شعاع آن همگان را فرا گرفته است. در يك تقسيم بندى كلى انسان هاى تأثيرگذار، از دو دسته خارج نيستند: «ولايت پذير» و «ولايت گريز».
ولايت برّنده تر از الماسى است كه همه افعال، گفتار و حتى پندار ما را به دو شق تقسيم مى كند: «اطاعت» و «عصيان».
كربلا را مى توان از اين منظر نگريست و عاشورا را با اين نگاه بازخوانى كرد و سطر به سطر جستجو كرد تا نه تنها به بزرگترين قطعه شعر بلكه به بزرگترين قلّه شعور ولائى رسيد: والله ان قطعتموا يمينى و به ارتفاعى چشم دوخت كه حضرت مى فرمايد: و عن امام صادق يقنينى و اينجاست كه همه برگزيدگان بشريت از غير معصوم آرزوى رسيدن به آن را مى كنند و در حسرتش آه سرد مى كشند «…إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»، (بحارالأنوار، ج 22، ص 274، باب 5)..
به خدمت قرآن مى رويم تا از بهشت اطاعت شميمى را به مشام برسانيم.
اطاعت در لغت
در مفردات راغب آمده: طَوع به معناى پذيرش و سرسپارى است و ضد آن كراهت و نافرمانى است. بنابر تحقيق، در اطاعت سه ويژگى است:
1. ميل و رغبت،
2. خضوع و فروتنى،
3. انجام فرمان و دستور.
كاربرد واژه «طاعت» در قرآن
«وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ»؛ بقره (2)، آيه 158..
«وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا، غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصيرُ»؛ بقره (2)، آيه 285..
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ»؛ نساء (4)، آيه 64..
«فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرينَ»؛ مائده (5)، آيه 30..
«الَّذينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعينَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ فِي الصَّدَقاتِ»؛ توبه (9)، آيه 79..
«ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعينَ»؛ فصلت (41)، آيه 11..
روايات تفسيرى
در تفسير برهان از ابن بابويه روايت كرده كه وى به سند خود از جابربن عبد اللَّه انصارى نقل كرده، كه گفت: وقتى خداى عزّ و جل آيه شريفه:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» را بر پيامبر گراميش محمدصلى الله عليه وآله نازل كرد. من به آن جناب عرضه داشتم: يا رسول اللَّه خدا و رسولش را شناختيم، اولى الأمر كيست؟ كه خداى تعالى اطاعت آنان را دوشا دوش اطاعت از تو قرار داده؟
فرمود: اى جابر آنان جانشينان من اند، و امامان مسلمين بعد از من اند، كه اولشان على بن ابى طالب و سپس حسن و آن گاه حسين و بعد از او على بن الحسين و آن گاه محمدبن على است، كه در تورات معروف به باقر است، و تو به زودى او را درك خواهى كرد، چون او را ديدار كردى، از طرف من سلامش برسان، و سپس صادق جعفربن محمد، و بعد از او موسى بن جعفر، و آن گاه على بن موسى، و بعد از وى محمدبن على، و سپس على بن محمد و آن گاه حسن بن على، و در آخر، هم نام من محمد است، كه هم نامش نام من است، و هم كنيه اش كنيه من است، او حجت خدا است بر روى زمين، و بقية اللَّه و يادگار الهى است در بين بندگان خدا، او پسر حسن على است، او است آن كسى كه خداى تعالى نام خودش را به دست او در سراسر جهان يعنى همه بلاد مشرقش و مغربش مى گستراند، و او است كه از شيعيان و اوليايش غيبت مى كند، غيبتى كه - بسيارى از آنان از اعتقاد به امامت او بر مى گردند - و تنها كسى بر اعتقاد به امامت او استوار مى ماند كه خداى تعالى دلش را براى ايمان آزموده باشد.
جابر اضافه مى كند عرضه داشتم: يا رسول اللَّه آيا در حال غيبتش سودى به حال شيعيانش خواهد داشت؟
فرمود: آرى به آن خدايى كه مرا به نبوت مبعوث فرمود شيعيانش به نور او روشن مى شوند، و در غيبتش از ولايت او بهره مى گيرند، همان طور كه مردم از خورشيد بهره مند مى شوند هر چند كه در پس ابرها باشد! اى جابر، اين از اسرار نهفته خدا است از اسرارى است كه در خزانه علم خدا پنهان است، تو نيز آن را از غير اهلش پنهان بدار، و جز نزد اهلش فاش مساز ر.ك: تفسير برهان، ج 1، ص 381، حديث 1.
.
و در تفسير عياشى ج 1، ص 252، حديث 173.
است كه در روايت ابى بصير از امام باقرعليه السلام آمده كه فرمود: آيه شريفه: «أَطِيعُوا اللَّهَ …» درباره على بن ابى طالب عليه السلام نازل شده.
من عرضه داشتم: مردم مى گويند اگر درباره على عليه السلام نازل شده چرا نام على و اهل بيتش در قرآن نيامده؟
امام ابو جعفرعليه السلام فرمود: به ايشان بگوييد به همان دليل كه خداى تعالى نماز را در قرآن مجيدش واجب كرده ولى نامى از سه ركعت و چهار ركعت نبرد، تا آن كه رسول خداصلى الله عليه وآله نماز را براى مردم تفسير كرد و به همان دليل كه حج را واجب كرد، ولى نفرمود: هفت طواف كنيد تا آن كه رسول خداصلى الله عليه وآله آن را تفسير فرمود: و همچنين خداى تعالى آيه: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» را در باره على و حسن و حسين عليهما السلام نازل كرد ولى نام آنان را نبرد، اين رسول خداصلى الله عليه وآله بود كه فرمود: «من كنت مولاه فهذا على مولاه» هركس كه من به حكم «و اطيعوا الرسول» مولاى اويم، على به حكم «أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» مولاى او است.
و نيز درباره همه اهل بيتش فرمود: اوصيكم بكتاب اللَّه، و اهل بيتى انى سالت اللَّه ان لا يفرق بينهما حتى يوردهما على الحوض فاعطانى ذلك ؛ «من شما را وصيت مى كنم به كتاب خداى تعالى و اهل بيتم، من از خداى تعالى خواسته ام بين آن دو را جدايى نيندازد، تا هر دو را كنار حوض، به من وارد كند، و خداى تعالى اين درخواستم را به من داد».
و نيز فرمود: پس شما اى مسلمانان به اهل بيت من چيز ياد ندهيد، كه آنان اعلم از شمايند، اهل بيت من شما را تا قيامت از هيچ باب هدايتى بيرون نمى كنند، و به هيچ ضلالتى داخل نمى سازند و اگر رسول خداصلى الله عليه وآله بيان نمى كرد كه اولى الامر چه كسانى هستند قطعاً آل عباس و آل عقيل و آل فلان ساكت نمى نشستند، و ادعاى خلافت و اولى الامرى مى كردند، ولى چون خداى تعالى در كتابش نازل كرده بود، كه «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» همه مى دانستند كه منظور از اهل بيت على و حسن و حسين و فاطمه عليهم السلام هستند، چون رسول خداصلى الله عليه وآله در خانه ام سلمه دست على و فاطمه و حسن و حسين عليهما السلام را گرفت و داخل كسائشان ر.ك: حديث كساء. كرد، و ام سلمه عرضه داشت: آيا من از اهل تو نيستم؟ فرمود: تو عاقبت بخيرى، ولى ثقل من و اهل من و اهل بيت من اينهايند (تا آخر حديث).
و در امالى شيخ آمده كه وى به سند خود از على بن ابى طالب روايت كرده كه فرمود: مردى از انصار به حضور رسول اللَّه صلى الله عليه وآله آمد، و عرضه داشت: يا رسول اللَّه من تاب جدايى از تو را ندارم وقتى به خانه ام مى روم همين كه به ياد تو مى افتم ديگر دستم به كار نمى رود در اين انديشه ام كه در روز قيامت كه تو داخل بهشت شده تا اعلى عليين بالا مى روى، من آن روز چه كنم؟ و يا نبى اللَّه آن روز چگونه بر فراق تو صبر كنم؟
در پاسخ اين مرد بود كه آيه شريفه زير نازل شد:
«وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً».
رسول اللَّه صلى الله عليه وآله آن مرد را احضار كرده آيه شريفه را برايش خواند، و به همنشينى خود مژده اش داد.
و در تفسير برهان از ابن شهر آشوب از انس بن مالك از كسى كه او نامش را برده ولى انس فراموش كرده، از ابى صالح، از ابن عباس روايت آورده كه گفت: در آيه «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ» منظور از نبيين محمدصلى الله عليه وآله و منظور از صديقين على است، كه اولين فردى بود كه رسول خداصلى الله عليه وآله را در دعوى نبوت تصديق كرد، و منظور از شهدا على و جعفر و حمزه و حسن و حسين عليهما السلام است.
تفسير آيه
اين آيات بى ارتباط با آيات قبلش نيست، از آيه «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً…»، گويا در اين زمينه سخن دارد كه مردم را به سوى انفاق در راه خدا تشويق كند، تا زندگى همه طبقات حتى حاجتمندان از مؤمنين قوام يابد، و در همين زمينه كسانى را كه از اين عمل مشروع و واجب مانع مى شدند، و مردم را از آن بازمى داشتند مذمت مى كند و دنبال آن در اين آيات مردم را تشويق و تحريك مى كند به اين كه خدا را اطاعت كنند، و رسول و اولى الامر را نيز اطاعت كنند، و بدين وسيله ريشه هاى اختلاف و مشاجره و نزاع را قطع نموده، هر جا كه با يكديگر درگير شدند مسأله را به خدا و رسولش ارجاع دهند، و از نفاق بپرهيزند، چنين نباشند كه به ظاهر اظهار ايمان كنند ولى وقتى خدا و رسول بعد از ارجاع مسأله مورد اختلاف به ضرر يكى حكم كرد، ناراحت شوند، و كفر باطنيشان از اين كه تسليم حكم خدا شوند بازشان بدارد، و نيز تشويق مى كند به اين كه تسليم اوامر خدا و رسول باشند.
اطاعت خدا
بديهى است براى يك فرد با ايمان همه اطاعت ها بايد به اطاعت پروردگار منتهى شود، و هرگونه رهبرى بايد از ذات پاك او سرچشمه گيرد، و طبق فرمان او باشد، زيرا حاكم و مالك تكوينى جهان هستى او است، و هرگونه حاكميت و مالكيت بايد به فرمان او باشد «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ».
اطاعت پيامبرصلى الله عليه وآله
در مرحله بعد، فرمان به پيروى از پيامبرصلى الله عليه وآله مى دهد، پيامبرى كه معصوم است و هرگز از روى هوى و هوس، سخن نمى گويد، پيامبرى كه نماينده خدا در ميان مردم است و سخن او سخن خدا است، و اين منصب و موقعيت را خداوند به او داده است، بنابراين اطاعت از خداوند، مقتضاى خالقيت و حاكميت ذات او است، ولى اطاعت از پيامبرصلى الله عليه وآله مولود فرمان پروردگار است و به تعبير ديگر خداوند واجب الاطاعه بالذات است، و پيامبرصلى الله عليه وآله واجب الاطاعه بالغير و شايد تكرار اطيعوا در آيه اشاره به همين موضوع يعنى تفاوت دو اطاعت دارد «و اطيعوا الرسول» و مرحله سوم فرمان به اطاعت از اولواالامر مى دهد كه از متن جامعه اسلامى برخاسته و حافظ دين و دنياى مردم است. برگرفته از تفسير نمونه، ج 3، ص 435.
البته با امر به اطاعت خدا، لزوم اطاعت پيامبر نيز، فهميده مى شد، لكن پيامبر را جداگانه ذكر مى كند تا در بيان مطلب مبالغه اى باشد و جلو پاره اى از توهمات گرفته شود و كسى نگويد يا نپندارد كه اطاعت پيامبر مخصوص دستوراتى است كه در قرآن باشد. نظير اين آيه آيات ديگر است مثل:
سوره نساء آيه 80 «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» يعنى كسى كه پيامبر را اطاعت كند. خدا را اطاعت كرده است.
و مثل سوره حشر، آيه 7 «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛ حشر (59)، آيه 7. يعنى آنچه پيامبر براى شما آورد بگيريد و آنچه شما را از آن نهى كرد، ترك كنيد».
و مثل سوره نجم، آيه 3 «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى»؛ «او از روى هوس سخن نمى گويد».
همانطورى كه اطاعت پيامبر در حياتش واجب است، پس از مرگش نيز واجب است زيرا پيروى از شريعت او پس از مرگش بر همه مردم لازم است. بديهى است كه او همه جهانيان را به دين خود تا روز قيامت، دعوت كرد و رسالت او جهانى و همگانى است.
«وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» در اين باره مفسران دو نظر دارند:
اطاعت اولى الامر
1. ابو هريره و ابن عباس بنا بر يكى از دو روايت ميمون و ابن مهران و سدى گويند: منظور هر امير و زمامدارى است نظر جبايى و بلخى و طبرى نيز همين است.
2. جابربن عبد اللَّه و ابن عباس بنا به روايت ديگر و مجاهد و حسن و عطا و جماعتى گويند: منظور علما است. برخى از آنها گفته اند: علما هستند زيرا در احكام و در موقع نزاع و اختلاف بايد به آنها رجوع كرد نه زمامداران. اين دو قول از عامه است.
لكن علماى ما از امام باقر و امام صادق عليه السلام روايت كرده اند كه: منظور از «اولى الامر» ائمه اهل بيت است كه خداوند طاعت ايشان را به طور مطلق واجب ساخته است همانطورى كه طاعت خدا و پيامبر را واجب گردانيده است. اطاعت مطلق شخص يا اشخاص در صورتى واجب مى شود كه معصوم باشند و ظاهر و باطن ايشان يكى باشد و از اشتباه و امر به كار زشت، مصون باشند. بديهى است كه علما و زمامداران چنين صفاتى ندارند و خداوند برتر از اين است كه مردم را به اطاعت بدون قيد و شرط افرادى امر كند كه مرتكب معصيت مى شوند يا ميان گفتار و كردارشان اختلاف است. شاهد اين مطلب اين است كه خداوند اطاعت او «اولى الامر» را در رديف اطاعت از پيامبر و خدا قرار داده است و اين خود نشان مى دهد كه «اولى الامر» از همه مردم بالاترند و پيامبر از ايشان برتر و خدا از همگى برتر است. بديهى است كه تنها ائمه بعدى از آل پيغمبر چنين مزيتى دارند. آنان كسانى هستند كه امامت و عصمت ايشان به ثبوت رسيده و تمام مسلمين بر بلندى رتبه و عدالت ايشان اتفاق دارند.

منبع لوح فشرده پرسمان نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری

 نظر دهید »

نقش ولایت پذیری در حادثه عاشورا

18 آبان 1393 توسط علي‌اوغلي


با مروری بر تاریخ اسلام متوجه خواهیم شد که اوج ولایت مداری در حادثه کربلا به وقوع پیوسته ؛ چرا که در آن واقعه عظیم شاهد انسان های بزرگی بودیم که هویت آنها با عنصر ولایت شکل گرفته بود و تمام رفتار ، گفتار و حتی رجز خوانی های آنها بر محور ولایت یعنی اطاعت بی چون و چرا از امام (ع) دور می زد ؛ لذا تا آخرین قطره خون در کنار امام خویش مبارزه کرده و زیباترین صحنه های ولایت پذیری و ولایت مداری را به نمایش گذاشتند و سبب جاودانگی این حادثه در تاریخ شدند.
اهمیت مساله ولایت به حدی است که در حدیثی از طریق زرارة بن اعین، از حضرت امام محمّد باقر «ع» نقل شده : الإمام الباقر «ع» : بنی الإسلام علی خمسة أشیاء ، علی الصّلاة و الزّکاة و الحجّ و الصّوم و الولایة. قال زرارة: فقلت : و أیّ شی‏ء من ذلک أفضل؟ قال:الولایة ، لأنّها مفتاحهنّ ، و الوالی هو الدّلیل علیهنّ. ( کافی،ج 2، کتاب الایمان و الکفر باب دعائم الاسلام،ح 5)
امام باقر (ع) : دین اسلام بر پنج چیز بنا شده است نماز و زکات و حج و روزه و ولایت، ، زراره می‏گوید: پرسیدم: کدامیک از اینها بالاتر است؟ فرمود: ولایت، زیرا ولایت کلید آنهاست، و «والی» راهنمون مردم است به برپاداری آنها.

یکی از شخصیت‌های موثر در حادثه عاشورا و کسی که رفتار و گفتار او نمونه بارز و مشخص ولایت مداری است ، حضرت مسلم بن عقیل است.
در واقع وقتی نامه‌های فراوان مردم کوفه برای امام حسین (ع) فرستاده شد و حضرت را به کوفه دعوت کردند ، امام (ع) پسر عموی خود ، مسلم بن عقیل را با دو نفر دیگر روانه کوفه کرد ؛ تا در صورتی‌که شرایط برای حضور حضرت مهیا باشد پس از نیازسنجی به طرف کوفه حرکت کند.
نکته قابل توجه در مساله ولایت پذیری از امام عصر (ع) توسط مسلم بن عقیل ، این نکته است که ایشان دستور و سفارش ولی امر خود را تا پای جان و حتی با پذیرش با شهادت ، لبیک می گوید.
به نوعی می توان نتیجه گرفت که مساله مسلم به عقیل در باب ولایت پذیری از دو منظر قابل تامل است ، اول اینکه ایشان خود به تمام معنا مفهوم ولایت پذیری را به منصه ظهور رساند و الگویی جاودان در زمینه ولایت مداری گردید ، و از سویی دیگر مردم کوفه می توانستند با تبعیت از فرستاده امام حسین (ع) که همان مسلم بن عقیل بود ، از آزمونی بزرگ ، سربلند بیرون بیایند؛ چرا که در آن مقطع تاریخی، پذیرش شرایط مسلم از سوی کوفیان به منزله قرار گرفتن مردم کوفه زیر چتر ولایت امام حسین(ع) بود ؛ اما متاسفانه در این امتحان مردود و برای همیشه مصداقی برای ولایت گریزی مطرح شدند.

 نظر دهید »

پشت پرده پیامکهایی که با وعده معجزه، درخواست ارسال به دیگران را دارند پیامک های ضد اهل بیت!

01 تیر 1393 توسط علي‌اوغلي

پیامک هایی که روزانه برای ما می آید و ما هم آنها را برای بقیه می فرستیم ولی شاید اصلا فکر نکرده باشیم این پیامک ها بر خلاف ظاهر خود ضد دین و اهل بیت هستند.

پیامک

حتما شما هم مثل هزاران نفر دیگر تا به حال با پیام هایی روبرو شده اید که از شما می خواهد با ارسال آن به چند نفر دیگر، ظرف زمان محدودی معجزه را به چشم بییند! پیامک هایی که حتی به ذهنتان هم نرسیده که چه دست هایی پشت پرده شان وجود دارد.

در دوره ای که وایبر و واتس آپ از نان شب هم واجب تر شده است، همه ما بسیار دیده ایم پیام هایی که با واژه و عبارت های مختلف، با توسل به نام خدا و پیامبر گرانقدر و سایر ائمه و با سوء استفاده از آیات و روایات سعی دارند مخاطب را متقاعد کنند که اگر پیام را به ده نفر دیگر ارسال کند، پس از گذشت چند دقیقه یا چند ساعت معجزه ای در زندگی اش می بیند.

در سالهای نه چندان دور، زمانی که گذرمان به مسجد و امام زاده ای می افتاد و با قصد خواندن زیارت نامه یا ادعیه توسل ندبه، کتاب مفاتیح یا سایر کتب ادعیه را دست می گرفتیم، به ناگاه متوجه متنی در میان صفحات یا حاشیه کتاب آن می شدیم که با بهره گیری سوء از آیات و روایت، سعی در متقاعد کردن خواننده برای تکثیر و بازنوشتن چند باره از آن متن و توزیع آن میان سایرین داشت با این وعده پوشالی که با این کار، حاجت روا خواهد شد. این سالها با اینکه مدتها از آن سالها می گذرد و ابزارهای ارتباطی نوین سبکی نو در زندگی انسان ها بنا نهاده است، اما انگار این روایات جعلی و این قرائت های بدعت گذار، قرار نیست دست از سر مردم در این عصر به اصطلاح مدرن هم بردارد و این بار این بدعت های پوشالی از طریق همین ابزارهای ارتباطی مدرن که از قضا، انتشار را با حجم و سرعت بسیار بیشتر ممکن می کند، زندگی دوباره پیدا کرده اند.

به ده نفر ارسال کن معجزه ببین، ارسال نکن بدبخت شو!

ماجرای نامه های دروغینی که چند سالی است در قالب نامه های اینترنتی، در میان مخاطبان منتشر می شود، با گسترش روز افزون ارتباطات و توسعه اپلیکیشن های گوشی های تلفن همراه و ایجاد شبکه هایی مانند وایبر و واتس آپ، قدم به عرصه جدیدی گذاشته است چون به واسطه این ابزارهای جدید به راحتی می توان چنین پیام هایی را در کوتاه ترین زمان و مکان و در بیشترین حجم انتشار داد. شاید به همین دلیل هم هست که هجمه این پیام های دروغین نبض اپلیکشن های موبایل را در دست گرفته است.

پشت پرده صهیونیستی پیامک های معجزه!

با اینکه پیام های مبنی بر اینکه این مطلب را برای 10 نفر بفرست و معجزه را پس از مدت زمان کوتاهی در زندگی خودت ببین برای بسیاری از مردم لااقل یک بار ارسال شده است اما شاید به فکر خیلی ها نرسیده باشد که سر منشا چنین پیام هایی کجاست و هدف ارسال و دست به دست چرخیدنشان در میان مردم چیست.

ما با طراحی پیامها فارسی، عربی، ترکی و اردویی و آوردن نام پیامبر و ائمه، در آخر پیامها مینویسیم آن را برای 10 نفر بفرست تا امروز معجزه ببینی! با گذشت امروز مسلمانان میبینند که خبری از معجزه نیست پس آن را خرافات تلقی میکنند و اینگونه ایمانشان را کم کم از دست میدهند

نکته جالب توجه اینجا است که هفته ی گذشته روزنامه ی نیوز تلاویو در چاپ سراسری خود با این تیتر که چگونه اسلام را متزلزل کنیم سپس آن را در اختیار بگیریم منتشر شد. (هنری لیونر) که به عنوان فقیه دینی در اسرائیل فعالیت میكند تصریح كرد كه همكاران ما شب و روز در واتس اپ در حال تلاش برای تضعیف اسلام در بین مسلمانان هستند. هنری لیونر افزود: ما با طراحی پیامهای فارسی، عربی، ترکی و اردویی و آوردن نام پیامبر و ائمه، در آخر پیامها مینویسیم آن را برای 10 نفر بفرست تا امروز معجزه ببینی! با گذشت امروز مسلمانان میبینند که خبری از معجزه نیست پس آن را خرافات تلقی میکنند و اینگونه ایمانشان را کم کم از دست میدهند. البته لازم به ذكر است كه در هر پیام ارسالی از طرف مسلمانان در واتساپ در رابطه با این موضوع شرکتهای مخابراتی اسرائیلی 12% سود میکنند اما با حذف تنها یک حرف از این نسخه ی اصلی،این نسخه به نسخه ی دیگر تبدیل میشود و اینگونه این 12% سود به حساب مخابرات ایران واریز میشود.

وقتی ابزارهای مدرن ارتباطات اجتماعی راهی برای تضعیف دین می شوند

با نگاهی به این اظهارات خیلی از نکات مبهم برای مسلمان عیان می شود، مانند اینکه دشمنان اسلام چگونه با توسل به ابزارهای نوین ارتباطی سعی در تضعیف باورهای دینی میان مسلمانان دارند و در این میان هم از روش های به ظاهر دینی و مذهبی استفاده می کنند و با ارسال پیام هایی با محوریت مقدسات دینی، سعی در تحریک مسلمانان در اشاعه و ترویج این پیام ها دارند و در این میان از ابزارهایی مانند قسم به جان پدر و مادر گرفته تا تهدید به رخداد اتفاق های بد در اثر منتشر نکردن پیام ها سعی دارند مخاطبان را به ترویج این پیام ها ترغیب کنند. در این میان کسانی که با هدف دیدن معجزه پیام را به چندین نفر دیگر ارسال می کنند، از پایان زمان مقرر می بینند که نه تنها معجزه ای رخ نداده که حتی کوچکترین تغییری هم در روند زندگیشان به وقوع نپیوسته است ممکن است باورهای دینی شان در خطر تزلزل قرار بگیرند.

بهترین مقابله با پیامک های دروغین معجزه، ارسال نکردنشان است

با توجه به اینکه با گسترش اپلیکیشن های تلفن همراه و شبکه های اجتماعی احتمال دریافت این پیام ها هر روز بیشتر از روز پیش می شود، مردم باید با هوشمندی از انتشار و ارسال این پیامک ها خودداری کنند تا به این ترتیب دشمنان نتوانند با توسل به نام بزرگواران دینی ما دست به گسترش باورهای خرافی و در نهایت سست کردن باورهای دینی بزنند.


 1 نظر

چگونه امام زمان را به لبخند درآوریم؟

29 خرداد 1393 توسط علي‌اوغلي

 

یكی از اموری كه در روایات بر آن تأكید شده، تلاش برای جلب خشنودی امام زمان علیه‌السلام و دوری از خشم و ناخرسندی آن حضرت است. پرسشی كه در اینجا مطرح می‌شود این است كه چگونه می‌توان خشنودی آن امام را به دست آورد.

برای روشن‌تر شدن موضوع، خوب است كه نگاهی داشته باشیم به یكی از این یادگاری‌های گرانقدر امام عصر علیه‌السلام؛ یعنی دعای معروفی كه با جملة «اللّهم ارزقنا توفیق الطّاعة…» شروع می‌شود و در اوایل «مفاتیح الجنان» نیز آمده است.

در این دعای كوتاه و مختصر، امام مهدی علیه‌السلام همه آنچه را كه شایسته است ما خود را بدان‌ها آراسته یا از آنها پیراسته سازیم در قالب درخواست از خدا بیان كرده و به صورت غیر مستقیم به ما فهمانده‌اند كه به عنوان حجّت خدا، چه انتظاری از ما دارند و چگونه شیعه‌ای را برای خود می‌پسندند. با هم قسمت‌هایی از این دعا را می‌خوانیم:

 

«اللّهمّ ارزقنا توفیق الطّاعة و بُعدَ المعصیة و صِدقَ النیّة و عِرفانَ الحُرمة و أكرمنا بالهُدیٰ و الإستقامة و سَدّد ألسِنَتَنا بالصّواب و الحكمة و اَملأ قلوبَنا بالعلم و المعرفة و طهّر بُطونَنا عن الحرام و الشّبهة و اكفف أیدیَنا عَن الظّلم و السَّرِقَة و اغضُض أبصارَنا عن الفُجور و الخیانة و اسدُد أسماعَنا عن اللّغو و الغیبة؛1

بار خدایا! توفیق فرمان‌برداری، دوری از گناهان، درستی و پاكی نیّت و شناخت حرام‌ها را، روزی ما فرما؛ و ما را به راهنمایی و پایداری گرامی دار و زبان ما را در درست‌گویی و گفتار حكیمانه استوار ساز و دل ما را از دانش و معرفت سرشار كن و درون ما را از حرام و مال شبهه‌ناك پاكیزه گردان و دست ما را از ستم‌گری و دزدی بازدار و چشم ما را از فجور و خیانت بپوشان و گوش ما را از شنیدن سخن بیهوده و غیبت بربند و…»

 

در ادامه این دعا، امام عصر علیه‌السلام صفات و ویژگی‌هایی را كه شایستة عالما، دانش‌پژوهان، پیران، جوانان، زنان، توانگران، تنگ‌دستان، جنگ‌جویان، حكم‌رانان و… است بر می‌شمارند و از خداوند می‌خواهند كه به هر یك از این گروه‌ها و اقشار اجتماعی صفات و ویژگی‌هایی را كه شایسته آنهاست عطا فرماید.


منبع : چگونه امام زمان را به لبخند درآوریم؟ « پرتال پایگاه تخصصی تبیان مهدویت پرتال پایگاه تخصصی تبیان مهدویت
 2 نظر

شیعه

29 خرداد 1393 توسط علي‌اوغلي

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • ...
  • 37
  • ...
  • 38
  • 39
  • 40
  • ...
  • 41
  • 42
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

ولایت

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • انتظار
  • پیامبر اسلام
  • شعبان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس