حالا حرف ما این روز ها همین است:
ای رسول خدا! به خدایی که تو را به پیامبری برگزید و در جای جای قرآنش به این انتخاب خود بالید و افتخار کرد و برای آرامش دل تو سوره نازل کرد و برای دلنگرانی هایت قبله را تغییر داد و برای غصه هایت بشارت های همراهی اش را فرستاد، تمام سرمایه ی ما دوست داشتن شما و اهل بیت شماست و خدا خودش خوب می داند که اگر همه چیزمان را از ما بگیرند حاضر نیستیم عشق به شما و اهل بیتتان را کنار بگذاریم:
ما را سری است با تو که گر خلق روزگاردشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
ما می دانیم که فریاد عشق ما به شما، چیزی نیست که به عزت شما در عالم بیفزاید یا ابرهای تیره توهین به شما را کنار زند چرا که این خداست که شما را در برابر توهین کنندگان به شما کفایت خواهد کرد که : انا کفیناک المستهزیین…
اما این را هم می دانیم که این فریاد، تمام بغض عاشقانه ای است که از ارادت صادقانه ما به شما نشأت گرفته تا در انتهای این صف عاشقان شما، ما را هم با این کلاف کم ارزشمان، جزو عاشقان شما حساب کنند. تمام بضاعت ما در برابر شما همین عشق و فریاد عاشقانه ای است که امروز در برابر این توهین به خشمی شعله ور تبدیل شده :
یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعه مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین
ما عاشقانه شما را خواستیم، بشارت بهشت هم که همان گوشه نگاه شماست؛ از شما …