به چهار دلیل از جریمه های خدا نمی ترسیم!
بی تردید اعمال جریمه و سایر قوانین بازدارنده، نقش ارزنده ای در کاهش تخلفات رانندگی دارد. ای کاش ما انسان ها هم همانگونه که به قوانین راهنمایی و رانندگی از سر ترس از جریمه و … پایبند هستیم؛ به جریمه هایی که خدا در برابر گناهان وضع فرموده، پایبند باشیم.
چرایی نترسیدن از جریمه های خدا
1- اکراهی نبودن دین
از آنجا که در دین اجبار و اکراهی نیست. [1][2] و کسی بخاطر اعتقاد کسی دیگر او را سرزنش نمی کند(چون دین باید از دل برآید) یکی از علت های توجه نکردن انسان به جریمه های خدا در برابر گناه، از همین جا سرچشمه می گیرد؛ با این وجود، حواسمان باشد که گناهان اجتماعی را خدا سنگین گرفته تا کسی در کار زندگی اجتماع، خللی وارد نکند(مثلا کسی که عمدا نماز نمی خواند؛ این فرد را نمی شود به دادگاه کشاند و…؛ ولی کسی که قتلی را اشتباهی مرتکب شده، طبق قوانین دین، باید جریمه شود و حساب پس دهد؛ در بحث رعایت حجاب در جامعه اسلامی هم قضیه بر همین منوال است)
2- مهلت دادن خدا
برای تقریب به ذهن مثالی بزنیم: گاهی راننده متخلفی با سرعت بالا و غیرمجاز در حال تردد است و ویراژ می دهد و …؛ اما خبر ندارد که دوربین راهنمایی و رانندگی حرکات او را ضبط کرده و دیر یا زود کیفر کارش را باید ببیند.
با وجودی که خدا همه چیز را می بیند و می داند و هیچ چیزی از دید او خارج نیست (بخلاف دوربین پلیس که ممکن است خراب شود یا…) ولی در خیلی از موارد به انسان های گناهکار و متخلف، امکان از مهلکه گریختن را در این دنیا را می دهد اما آخر کار در آن دنیا به حسابشان رسیدگی می کند: «وَ لَا یحَسَبنَ الَّذِینَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ خَیرْ لّأِنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ لِیزَدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ[آل عمران/178] و كسانى كه كفر ورزیدند گمان نكنند كه آنچه به آنها مهلت مى دهیم به خیر آنهاست، جز این نیست كه مهلتشان مى دهیم تا (متذكر شوند لكن نتیجه این مى شود كه) بر گناه (خویش) بی افزایند، و براى آنها عذابى خواركننده است.» [3]
3- دنباله روی از اکثریت اجتماع
یکی دیگر از دلایل نترسیدن انسان از جریمه های خداوند، شیوع گناهان و بی مبالاتی اکثر جامعه نسبت به آن گناهان است: «وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوكَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ[انعام/116] و اگر از بیشتر مردم روى زمین (در امور دینى) پیروى كنى تو را از راه خدا گمراه مى كنند؛ آنها جز از ظن و گمان پیروى نمى كنند و جز این نیستند كه به تخمین مى پردازند.» [4]
گناه دیگری که متعاقب آن و شاید بیشتر از آن تبلیغ می شود؛ ترک امر به معروف و نهی ازمنکر است که به اسم آزادی(کسی به کسی کاری نداشته باشد، هر کسی خودش عقل دارد و …) متأسفانه همه گیر می شود. گناه ترک امر به معروف و نهی از منکر، بفرمایش امام سجاد(علیه السلام) مقدمه ی نزول بلا است
تفسیر نمونه می نویسد: «آیات این سوره (انعام) در مكه نازل شد و در آن زمان مسلمانان شدیداً در اقلیت بودند، گاهى اقلیت آنها و اكثریت قاطع بت پرستان و مخالفان اسلام، ممكن بود این توهم را براى بعضى ایجاد كند كه اگر آئین آنها باطل و بى اساس است چرا این همه پیرو دارند و اگر ما بر حقیم چرا اینقدر كم هستیم؟! در این آیه براى دفع این توهم پیامبر خود را مخاطب ساخته، می فرماید: وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوكَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ: و اگر از بیشتر مردم روى زمین (در امور دینى) پیروى كنى تو را از راه خدا گمراه مى كنند؛ آنها جز از ظن و گمان پیروى نمى كنند و جز این نیستند كه به تخمین مى پردازند.
اگر جامعه مسلمین و علی الخصوص جامعه خودمان، مبنایشان را پیروی کردن از جوامع دیگر قرار دهند؛ بدون شک بجز گمراهی و دور شدن از مسلمانی، نتیجه ای نخواهد گرفت. یکی از گناهان خطرناکی که توسط اکثریت جامعه جهانی تبلیغ می شود؛ اعمال منافی عفت است که جریمه ی آن بفرمایش امام سجاد (علیه السلام) شتاب مرگ[6] قتل و درگیری و از این قبیل مسائل بسوی جامعه است؛ گناه دیگری که متعاقب آن و شاید بیشتر از آن تبلیغ می شود؛ ترک امر به معروف و نهی ازمنکر است که به اسم آزادی(کسی به کسی کاری نداشته باشد، هر کسی خودش عقل دارد و …) متأسفانه همه گیر می شود. گناه ترک امر به معروف و نهی از منکر، بفرمایش امام سجاد (علیه السلام) مقدمه ی نزول بلا [7] است.
نکته:
جریمه هایی که امام سجاد علیه السلام تبیین فرموده است چه بسا دنیایی باشند؛ جریمه های اخروی گناهان که در آن بحثی نیست. «فَالْیَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ [یس/54] (و به آنها گفته مى شود:) امروز به هیچ كس ذره اى ستم نمى شود، و جز آنچه را عمل مى كردید جزا داده نمى شوید.» [8]
ممکن است در قوانین دنیایی (راهنمایی و رانندگی) جرم با جریمه متناسب نباشد و یا بتوان با چانه زدن، جریمه را پایین آورد (ممکن است یکی جریمه اش سنگین تر باشد ولی چون قدرت چانه زنی اش از دیگری بالاتر است؛ در پایین آوردن جریمه اش موفق شده و در نتیجه به دیگری ظلم شود) ولی آن دنیا هم جرم با جریمه هماهنگ است و هم چانه زدن قابل قبول نیست.
تفسیر نمونه می نویسد: «آیات این سوره (انعام) در مكه نازل شد و در آن زمان مسلمانان شدیداً در اقلیت بودند، گاهى اقلیت آنها و اكثریت قاطع بت پرستان و مخالفان اسلام، ممكن بود این توهم را براى بعضى ایجاد كند كه اگر آئین آنها باطل و بى اساس است چرا اینهمه پیرو دارند و اگر ما بر حقیم چرا اینقدر كم هستیم؟! در این آیه براى دفع این توهم پیامبر خود را مخاطب ساخته، می فرماید: وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوكَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ: و اگر از بیشتر مردم روى زمین (در امور دینى) پیروى كنى تو را از راه خدا گمراه مى كنند؛ آنها جز از ظن و گمان پیروى نمى كنند و جز این نیستند كه به تخمین مى پردازند
4- کم اهمیت جلوه دان جریمه های خدا نسبت به گناهان
یکی دیگر از دلایل نترسیدن از جرایم گناه، کم اهمیت دادن جرایم گناه، با ترفندهای مختلف است؛ مثلا ثواب کمک به خلق را آنقدر بزرگ جلوه می دهند که گویا نخواندن نماز و نگرفتن روزه را جبران می کند؛ و باعث می شود که افراد، جریمه نماز نخواندن و روزه نگرفتن را دست کم بگیرند. خدا نکند افرادی از ما با تفکری اینگونه عمری را سپری کنیم؛ بعد ببینیم که ای داد و بیداد، راه را اشتباهی آمدیم: «الَّذینَ ضَلَ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعا [کهف/104] آنها كسانى هستند كه سعی شان در زندگى دنیا(در هر امر خیرى به خاطر كفرشان)تباه و گم شده است، و خود گمان مى كنند كه كار نیكى انجام مى دهند.»[9]
سخن پایانی
سخن در باب نترسیدن انسان ها از جریمه های خداوند نسبت به گناهان بود؛ گفتیم که اکراهی نبودن دین، و مهلت دادن خدا، و دنباله روی از اکثریت (منحرف)جامعه، و کم اهمیت جلوه دان جریمه های خدا نسبت به گناه، چهار عامل نترسیدن انسان ها از جرایم خداوند است.
پی نوشت ها:
[1]. آیه 256 بقره.
[2]. توضیح در باب مفاد آیه 256بقره؛ سایت اسلام کوئیست .
[3]. ترجمه مشکینی، ص73.
[4]. ترجمه مشکینی، ص142.
[5]. نمونه، ج 5 ، ص 413.
[6]. جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی)، ج 25 ، ص120.
[7]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 70 ، ص 375
[8]. ترجمه مکارم، ص443.
[9]. ترجمه مشکینی، ص304.