حاکمی که باید الگوی مسولان ما باشد !
غزالی در احیاء العلوم قضیه عجیبی دارد. میگوید حاکمی را به حمّص یکی از شهرهای سوریه فرستادند. این حاکم مدتی کار کرد و بعد از دستش شکایت کردند و گفتند این شبها پیدا نیست و روزها بعضی اوقات دیر سر کار میآید و در هفته یک روز هم اصلاً پیدا نیست. او را خواستند و او پیاده به مدینه آمد. شکایتها را به او کردند و او گفت هر سه درست است و اما جواب دارم….
اینکه شب پیدا نیستم، برای اینکه وقتم را قسمت کردم بین خدا و مردم و روز را به مردم دادم و شبها برای خداست. لذا به راز و نیاز و رابطه با خدا مشغولم. و اما اینکه گاهی صبحها دیر بیرون میآیم، برای اینست که من کلفت و نوکر ندارم و کارها را با خانم قسمت کردیم و پختن نان از من شده است و تا خمیر مهیا شود، دیر میشود و اما اینکه در هفته یک روز پیدا نیستم، برای این است که در هفته یک روز باید لباس عوض کنم و لباس اضافه ندارم و لذا آن لباس را که میشویم، برهنه میمانم و باید صبر کنم تا لباس خشک شود.
بعضی اوقات نمیتوانم با مردم تماس بگیرم. گفتند جوابها خوبست و پولی به عنوان جایزه یا خرج راه به او دادند. این به حمص آمد و به مسجد رفت و جارچی او داد زد که من پول غیر بیتالمال دارم و از خود من است و بالاخره فقرا و محتاجها آمدند و گرفتند و قدری باقی ماند. وقتی به خانه آمد، به خانم گزارش داد و خانم گفت: خوب است که یک کلفت بخریم. گفت صبر کن کار لازمتری داریم.
آنگاه یک فقیر پیدا شد و پول را به او داد و به خانم گفت: آیا اینطور بهتر نیست؟! کار را خودمان میکنیم و اما رسیدگی به یک فقیر و بینوا میکنیم. خانم گفت بله اینطور بهتر شد.
این یک حاکم و استاندار است و اما اگر به راستی همه اداری های ما اینطور بودند، ما اصلاً فساد اداری نداشتیم. رشوه خواری و کم کاری و بدکاری و بیکاری نبود.
وای از بی اخلاقی! اگر انسان روی اخلاق کار نکند، صفات رذیله چیره میشود و قوی میشود. مثل میکروب سرطان است و گل میکند. مثل میکروب خوره است و آدم را میکشد. چرا ما باید فساد اقتصادی داشته باشیم؟! اسلام عزیز میگوید اسلام پیاده شود آنگاه فساد اقتصادی نداریم. این تجمل گراییها و این سر و صداها و بالاخره این خودگرائیها، فساد اقتصادی پیدا کرده که جداً کمرشکن است. این فساد اقتصادی برای فقرا و مستمندان کمرشکن است.
هنگامی فرا میرسد که زمین از ظلم و جور پر شود و در آن موقع مردی از خاندان من قیام میکند، هفت یا نه سال در روی زمین حکومت میکند و زمین را از عدل و داد پر میکند
امیرالمومنین«سلاماللهعلیه» پنج سال حکومت کرده و حکومتی که یک خار در چشمش و یک استخوان در گلو داشته و سه جنگ برای امیرالمومنین جلو آوردند، جنگ جمل و صفین و نهروان و این جنگها را بی اخلاقی آورد.
امیرالمومنین راجع به پنج سال حکومت در نماز جمعه در مقابل دوست و دشمن میفرماید: ای مردم همه شما از نظر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج در رفاه هستید. یعنی فقر نیست و من فقر را برداشتم. بعد میفرماید: ای مسلمانها من آب از دجله به کوفه کشیدم و پنج سال حکومت اینگونه که همه در جنگ و مشقت و زحمت بوده و به قول امیرالمومنین علیه السلام یک خار در چشم و یک استخوان در گلویشان بوده و اما اقتصاد اسلام را پیاده کردند، آنگاه فقر رفت. (بیانات آیت الله مظاهری ،درس اخلاق)
آقا امام زمان وقتی بیایند قرآن را پیاده میکنند. بعد فقر و تبعیض و ظلمی نیست و اینها معجزه و خرق عادت نیست، بلکه پیاده کردن قرآن است و مفسر و مبین آن هم ولایت است. معلوم است وقتی قرآن پیاده شود و مبین آن ولایت یعنی آقا امام زمان باشد، آنگاه فقر و ظلم و تبعیض نیست: «یَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْارْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوراً»[ بحارالانوار، ج 36، ص 316 ]؛ هنگامی فرا میرسد که زمین از ظلم و جور پر شود و در آن موقع مردی از خاندان من قیام میکند، هفت یا نه سال در روی زمین حکومت میکند و زمین را از عدل و داد پر میکند.
هر انسان مسلمانی وظیفه دارد كه خدا را همهجا حاضر و ناظر خود بداند. در این صورت است كه از هرگونه خلاف و گناه مصون میماند. قدرت ایمان به خدا و یاد او در ریشهكن كردن گناه، از همة قدرتها نیرومندتر است
نکاتی برای پیشگیری از فساد اداری
*ارزش هر انسانی، در قانونمندی او نهفته است و هرگونه تخلف و قانونشكنی، شخصیت و ارزش انسان را پایین میآورد. بنابراین، انسانی با تقواست كه خود را در عمل به قوانین اسلام متعهد كرده و از قانونشكنی مبرا باشد؛ به عبارت دیگر، از تمام محرمات پرهیز كند و به همة فرایض و واجبات عمل نماید.
پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) در این زمینه میفرماید: «عابدترین مردم كسی است كه به فرایض دینی عمل كند، و با تقواترین اشخاص كسی است كه از تمام محرمات دوری گزیند.» (مجلسی، 1402ق، ج 11، ص 195، ح 14)
بنابراین، یكی از شیوههای رسیدن به تقوا، محترم شمردن قوانین اسلام است تا در سایه آن، حقوق خدا و مردم را به رسمیت بشناسیم و از حدود مقرر تجاوز نكنیم.
*هر انسان مسلمانی وظیفه دارد كه خدا را همهجا حاضر و ناظر خود بداند. در این صورت است كه از هرگونه خلاف و گناه مصون میماند. قدرت ایمان به خدا و یاد او در ریشهكن كردن گناه، از همه قدرتها نیرومندتر است. از همین روست كه در آیات و روایات بر نقش توجه به حضور خداوند در بازداری از گناه و انحراف بسیار تكیه شده است؛ برای نمونه، قرآن كریم میفرماید: «آیا انسان نمیداند كه خداوند همه اعمالش را میبیند؟» (علق: 14)
*در اندیشه سیاسی اسلام، كسانی كه از امكانات و اموال و اختیارات حكومتی بهرهمند میشوند، باید صفات و ویژگیهایی داشته باشند تا بتوانند وظیفة خود را بهدرستی انجام دهند؛ در غیر این صورت، باعث تباهی امور میشوند. امام علی(علیه السلام) هیچگاه در عزل و نصبهای خود، مسئله رفاقت و خویشاوندی را مدنظر قرار نمیداد و روش سیاستمداران دنیاپرست را كه تنها در راستای بقای حكومت خود عمل میكردند، نداشت؛ بلكه تنها به رضای خدا میاندیشید و مصلحت مردم را در نظر میگرفت.
در اندیشه سیاسی حضرت، هیچ خطری برای جامعه اسلامی بیشتر از خطر بر سر كار آمدن افراد فاقد اهلیت و كمصلاحیت نیست. به همین دلیل، هنگام گماردن مالکاشتر نخعی به حكومت مصر، در نامهای به مصریان چنین هشدار داده است: من بیم دارم كه نابخردان و نابكاران، زمام امور مملكت را به دست گیرند و مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را بردگان خود گیرند و با صالحان به دشمنی برخیزند و فاسقان را حزب خود قرار دهند.» (نهج البلاغه، ص 1050)
نکته آخر :
بی اخلاقی و چیره شدن رذایل اخلاقی، در محیط های کاری و عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، لطمه بزرگی به جامعه می زند، این تبعیض ها، تضاد طبقاتی، اعتیادها و بیکاری از نتایج شوم بی اخلاقی و پیرو هوای نفس بودن است ، اگر هر کدام از ما در هر جایگاهی که هستیم، چه یک کارگر یا کارمند جزء باشیم، چه یک مدیر کلان، یا یک مقام بلند پایه سیاسی، سعی در پیاده کردن اخلاقیات داشته باشیم و خداوند متعال را حاضر و ناظر بدانیم، به یقین یک جامعه متعالی و رشد یافته خواهیم داشت.