ساده ترين و روشنترين دليل عقلي بر ولايت فقيه چيست ؟
صل تنزل تدريجي مي توان با توجه به يك اصل عقلائي , ولايت فقيه را تبيين كرد و آن اينست كه اگرامري براي عقلا مطلوب بود , ولي به دلايلي تحقق آن مشكل يا ناممكن گشت , به طوركلي
دسـت از آن بـرنـمـي دارنـد , بـلكه مرتبه نازلتر آن را انجام مي دهند و به تعبيرديگر از اهم دست مي كشند و به مهم مي پردازند . آنها در امور مهم نيز اين درجه بندي را رعايت مي كنند . اسـاسـا درجـه بـنـدي اهـميت امور به همين منظور است كه اگربه دليل شرايطي امر درجه اول ناممكن يا مشكل شد , امر درجه دوم را جايگزين وبدل آن قرار دهند . اين اصل عقلايي را ( تنزل تدريجي ) مي ناميم . كه آن را اسلام نيز پذيرفته است . در فقه موارد فراواني داريم كه در آنها اين اصل اجرا شده است .
براي توضيح اين مطلب به دو مثال اكتفا مي كنيم .
1 - فرض كنيد كسي قصد خواندن نماز را دارد . ايـده آل آن است كه نماز به حالت ايستاده خوانده شود , ولي اگر شخصي به علت بيماري قادر به خـوانـدن نـمـاز ايـستاده نيست , آيا بايد نماز را رها كند ؟ همه فقها مي گويند : هر مقدار از نماز رامي تواند , ايستاده بخواند و هرگاه نتوانست نشسته بخواند . در مـرتبه بعدي اگرشخصي نماز را نمي تواند ايستاده بخواند , دستور فقهي اين است كه نشسته بخواند
واگر نشسته هم نمي تواند , خوابيده بخواند .
2 - اگـر كـسـي چـيـزي را
براي جهت خاصي وقف كرد , مثلا منافع باغي را وقف شمع حرم امام مـعـصـوم عـليه السلام كرد , اكنون كه شمعي وجود ندارد , منافع آن باغ را چه كنند ؟ آيا مي توان گفت چون مورد اولي منتفي است , اين مال موقوفه را رهاكنيم ؟
يقينا چنين نيست . بـايد در نزديكترين مورد روشنايي مصرف كنيم , مثلامنافع آن باغ را هزينه برق نمائيم , زيرا برق نزديكترين امر به شمع است . اين را ( تنزل تدريجي ) مي ناميم كه اصطلاحا رعايت ( الاهم فالاهم ) نيز ناميده مي شود . فقيه عادل , نزديكترين فرد به امام معصوم براساس نظام عقيدتي اسلام , حاكميت از آن خداست . از طـرفـي خـداي متعال در اداره امور اجتماعي انسانها دخالت مستقيم نمي كند و حاكميت را به انبياء و امامان معصوم واگذار كرده است .
در موقعيتي كه معصوم منصوب از سوي خدا , بر كارهاي اجتماع حاكميت ندارد , چه بايد كرد ؟ آيا مـي تـوان گـفت در چنين موقعيتي حكومت را رهاكنيم ؟
چنين سخني مقبول نيست , زيرا در جاي خودش ثابت شده است كه اصل حكومت در
هر جامعه اي ضرورت دارد . در اينجاست كه
ولايت فقيه را با استناد به اصل ( تنزل تدريجي ) ضروري مي دانيم . فقيه جامع شرايط , بديل امام معصوم عليه السلام است و در رتبه بعد از او قرار دارد . الـبـته فاصله ميان معصوم و فقيه عادل بسياراست ولي نزديكترين و شبيه ترين افراد به اوست در امر حكومت ظاهري بر مردم . حـاصـل آنكه
خداي متعال در مرتبه اول حاكميت است , پس از او رسول اللّه صلي اللّه عليه و آله و سلم و سپس امامان معصوم عليهم السلام حاكم شرعي اند . آيـا پـس ازاين مرتبه چهارمي در حاكميت وجود دارد ؟بايد گفت : در زمان غيبت امام معصوم , طـبق ديدگاه شيعيان ولي فقيه مرتبه چهارم از حاكميت را دارد زيرا فقيه جامع الشرايط به امام معصوم نزديكتر است . چون حاكم اسلامي بايد واجد صفاتي مانند آگاهي به قوانين و مقررات اسلامي , آگاهي به مصالح اجتماعي , و صلاحيت اخلاقي كه ضامن امانتداري و رعايت مصلحت عمومي است باشد . در مـعـصـوم تـمامي اين شرايط وجود دارد , زيرا معصوم به دليل عصمتش مرتكب هيچ تخلفي از قـانـون شـرع نمي شود و به سبب علم غيبي كه دارد به قوانين شرعي ومصالح جامعه كاملا آگاه است . فقيه جامع شرايط نيز بايد همين شرايط را در رتبه نازل داشته باشد , تا حاكميتش مشروع باشد . يـعني بايد داراي ملكه فقاهت واجتهاد باشد تا احكام اسلام را بخصوص در زمينه مسائل سياسي و اجتماعي بهتر ازديگران بشناسد . و نيز بايد داراي ملكه تقوي و عدالت باشد تا مصالح جامعه رافداي مصالح شخصي و گروهي نكند و همچنين بايد به مصالح سياسي و اجتماعي وبين
المللي آگاه باشد تا شياطين نتوانند او را فريب دهند و از مسير عدل و قسط منحرف كنند .