چرا خداوند انسان را آفرید؟!
خداوند متعال هستی را آفرید و از این آفرینش هدف و مقصدی را منظور فرمود. هر کس به تناسب معرفت و شناخت خود از پروردگار متعال می تواند هدف وی از هستی را درک کند. گر چه هیچ کس نمی تواند معرفت کامل به کنه ذات الهی یابد امّا به میزان شناخت حضرت حق هدف از آفرینش را می توان دریافت!
و خداوند هستی را آفرید!
براساس یک قاعده ی کلامی که قاعده ای عقلانی است و به قاعده ی لطف مشهور می باشد، هدف از آفرینش عالم لطف پروردگار نسبت به عالمیان بوده است:
من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم
بر این مبنا هدف از آفرینش رساندن لطف به بندگان بوده است که به مقتضای ذات الهی نمود کرده است.
چرا خدا لطف می کند؟
ممکن است با این پاسخ به هدف خلقت، همچنان سوال باقی باشد که چرا اساساً پروردگارعالمیان لطف می نماید؟! یعنی آیا در این لطف حق تعالی نیز، هدفی مطرح است؟! در یک پاسخ ساده باید گفت لطف همانند بسیاری دیگر از صفات حق تعالی، ذاتی اوست و برای امر ذاتی حق تعالی نمی توان دلیل آورد. امّا در یک نگاه عمیق تر می توان گفت با توجه به آیات قرآنی هدف از خلقت و لطف الهی در آفرینش، همانا عبادت حضرت حق بوده است: ” و ما خلقت الجنّ و الانس إلاّ لیعبدون “.
امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: بهای وجودهایمان جز بهشت نیست آن را به کمتر از آن نفروشیم!
عبادت هدف آفرینش!
بنابراین خداوند متعال بواسطه ی لطف خویش زمینه را فراهم می آورد که بندگان ، او را عبادت نمایند یعنی آفرینش همه ی هستی و به ویژه اشرف مخلوقات برای آن است که به عبادت خدا قیام نمایند. عبادت در معنای عام خود هر نوع پرستش و خاکساری به درگاه الهی را شامل می شود و تنها به معنای مصطلح آن که شریعت است، نمی باشد. بر این مبنا هدف از آفرینش ما همانا پیدا کردن یک حیات عبادی و طیّبه و الهی بوده است.
حیات عبادی؛ چگونه؟!
حال که معلوم شد خدا ما را آفریده تا در یک حیات الهی رشد کنیم و سعادتمند گردیم، می توان پرسید چگونه می توان حیات عبادی داشت؟! لابد می گویید دین همان دستورالعمل عبادی شدن حیات است. بله درست است. امّا به طور دقیق تر نمود عینی دین به عنوان الگو برای حیات عبادی داشتن ، لازم است!
عبادت در معنای عام خود هر نوع پرستش و خاکساری به درگاه الهی را شامل می شود و تنها به معنای مصطلح آن که شریعت است، نمی باشد. بر این مبنا هدف از آفرینش ما همانا پیدا کردن یک حیات عبادی و طیّبه و الهی بوده است.
نمودهای عینی دین!
انسان کامل خلاصه ی همه ی هستی و نمود عینی دین الهی است که حیات عبادی را نشان می دهد. او کسی است که به عنوان الگو و اسوه معرفی شده است: ولکم فی رسول الله اسوة حسنة. با توجه به آنچه از هدف در آفرینش الهی طرح شد معلوم می شود که داشتن حیات عبادی هدف از خلقت است و حیات عبادی جز در انسان کامل تحقق و نمود عینی نیافته است. پس با یک استدلال ساده می توان فهمید که انسان کامل هدف ایجاد خلقت و آفرینش الهی بوده است!
انسان کامل، هدف آفرینش
ارزش انسان کامل که ولی مطلق جهان است از همه بیشتر است چرا که همه ی جهان به خاطر او آفریده شده و هدف از خلقت هستی فقط اوست و هر چیز که در این دنیا ایجاد شده به یمن وجود او زینت وجود وهستی یافته است. « لولاک لما خلقت الافلاک »؛ ای پیامبر اگر تو نبودی دست به خلقت نمی زدم!
انسان کامل یکی است!
در هر دوره و عصری یک انسان کامل وجود دارد که همان هدف آفرینش الهی بوده است که خلقت را برای او آفریده اند. او کسی است که همانند قلب و روح کالبد هستی است و همه ی موجودات همچون جسم اویند . از این رو همواره انسان کامل در عالم هست و زمین از وجود او خالی نمی شود که «لولا الحجّة لساخت الارض». رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) مصداق بارز انسان کامل و پس از وی در هر عصری یکی از معصومین (علیهم السلام) انسان کامل و ولی مطلق الهی هستند که لازم است بدانها تمسّک بجوییم و به یمن و برکت وجود ایشان سعادتمند و رستگار گردیم.
براساس یک قاعده ی کلامی که قاعده ای عقلانی است و به قاعده ی لطف مشهور می باشد، هدف از آفرینش عالم لطف پروردگار نسبت به عالمیان بوده است
ما چرا آمدیم؟
حال که هدف از آفرینش الهی معلوم شد، می توان پرسید: جای ما در این عرصه کجاست؟ ما چرا خلق شدیم؟ آمدن ما جز برای رستگاری ما نبود و جز برای آن نبود که به خاطر وجود انسان مطلق رشد و کمال معنوی یابیم و به اصل مبدأ خویش یعنی وجود و ذات الهی باز گردیم ، إنّا لله و إنّا إلیه راجعون؛ ما از خداییم و به سوی او هم باز می گردیم. پس آمدن ما برای کمال یافتنمان بود که به ارزش و قدر و منزلت الهی برسیم.
ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف تو ناگفته ی ما می شنود
آمدیم تا در پرتو فیوضات ولی مطلق خدا و حجة الله حق بالا رویم تا بدانجا که به او متصل شویم و به خدا برسیم ، همچنان که امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: بهای وجودهایمان جز بهشت نیست آن را به کمتر از آن نفروشیم!
منابع و مآخذ
1- انسان کامل، عزیزالدین نسفی
2- شهود و شناخت (ترجمه و شرح صحیفه ی سجادیه)- حسن ممدوحی
3- سروش رمضان- سیدرضا باقریان موحّد
4- شرح اصطلاحات صوفیه- عبدالرزاق کاشانی
5- فتوحات مکیّه- ابن عربی